فیلم تلماسه یکی از استثناییترین فیلمهای علمی تخیلی است که تا به حال ساخته شده است، که با موفقیت یک خط داستانی جذاب، بازیهای چشمگیر، موسیقی جذاب و جلوههای شیک را با هم ادغام میکند تا یک اثر علمی تخیلی برجسته خلق کند. این داستان که از مجموعه کتاب های فرانک هبرت اقتباس شده بود، توسط کارگردان دنیس ویلنوو به یک دستاورد بزرگ سینمایی تبدیل شد. اقتباس از حماسه ای مانند Dune بسیار چالش برانگیز است، اما ویلنوو با ارائه یک فیلم علمی تخیلی شگفت انگیز که نه تنها مخاطبان را مجذوب خود کرد، بلکه از منتقدان و مؤسسات جوایز در سراسر صنعت، به ویژه اسکار، تحسین و تمجید لازم را به دست آورد.
فیلم Villeneuve’s Dune که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، در آیندهای دور رخ میدهد که در آن خانوادههای نجیب زاده سیارات را کنترل میکنند و با ارزشترین مورد آن ماده ای به نام Spice است. داستان از آنجایی دنبال میشود که پل آرتریدس خود را درگیر دسیسهها و خیانتهای شدید سیاسی میبیند که یادآور جنگ قدرت در بازی تاج و تخت است. تیموتی شالامه گروهی از بازیگران شامل زندایا، اسکار آیزاک، ربکا فرگوسن، دیو باوتیستا و دیگر بازیگران با استعداد را رهبری میکند. فیلم موردانتظار Dune: Part Two نیز در سال 2024 اکران شد. در این بین، ده فیلم دیگر مانند فیلم تلماسه را در اینجا آورده ایم که می توانید از آن ها لذت ببرید.
فیلم Interstellar به کارگردانی کریستوفر نولان بسیار تحسینشده، خلبان ناسا و خدمهاش را دنبال میکند که پس از به خطر افتادن بقای بشر در اثر قحطی، وظیفه پیدا کردن سیارهای جدید برای زندگی انسانها را دارند. خدمه در حین فداکاری برای خیر بیشتر بشریت با چالش های مختلفی روبرو می شوند.
هر دو فیلم Interstellar و Dune فیلم هایی با ظاهری زیبا هستند، فیلم هایی که واقعاً گستره هیبت انگیز کیهان را به تصویر می کشند. این فیلمها که هم توسط منتقدان و هم از سوی تماشاگران تحسین میشوند، درخشش بصری، روایتهای جذاب، جهانسازی همهجانبه و بازیگران با استعدادی را به نمایش میگذارند که خلاء های این جهانهای باورنکردنی را پر میکنند. فیلم میان ستاره ای، که به خاطر جاه طلبی و عمق احساسیاش تحسین شده است، با Dune مقیاس حماسی بینظیر، طراحی صدای فراگیر، و تصاویر بصری عالی را به اشتراک میگذارد که تجربه کلی تماشا را ارتقا میدهد.
یک فیلم علمی تخیلی دیگر از ویلنوو، Blade Runner 2049، داستان افسر K (رایان گاسلینگ) را دنبال می کند که برای LAPD کار می کند و مدل های قدیمی را شکار و بازنشسته می کند. با این حال، یک تکلیف معمولی او را به کشفی سوق می دهد که پتانسیل آن را دارد که جامعه را تغییر دهد و او را با ریک دکارد (هریسون فورد) فراری روبرو کند.
مانند فیلم Dune، فیلم بلید رانر 2049 یک اثر قابل توجه در ژانر علمی تخیلی است که به دلیل روایت پیچیده و عالی بصری شناخته شده است. هر دو به کارگردانی ویلنوو، این فیلمها تعهد او را به خلق دنیای سینمایی محبوب نشان میدهند. جذابیت ویژه Blade Runner 2049 با احساس شهری تاریک، عناصر کارآگاهی و کاوش در موضوعات پیچیده مانند هویت و هوش مصنوعی مشخص می شود. فیلم ویلنوو علیرغم اینکه 45 سال پس از فیلم اصلی ریدلی اسکات از راه می رسد، کیفیت خود را حفظ کرده و همچنان یک فیلم درخشان شناخته شده است و جایگاه خود را در میان بهترین دنباله های تمام دوران به دست آورده است.
آواتار پرفروشترین فیلم تمام دوران است، بنابراین این احتمال وجود دارد که این فیلمی باشد که قبلاً دیدهاید، اما اگر مدتهاست این فیلم را ندیدهاید، فیلم شباهتهای زیادی با فیلم دون 1 دارد. این فیلم درباره جیک سالی (سام ورتینگتون)، یک تفنگدار دریایی است که به سیاره پاندورا می رسد و در برنامه آواتار شرکت می کند و هوشیاری خود را در بدن یک بومی این سیاره قرار می دهد تا به جمعیت بومی، ناوی ها نزدیک شود. جیک سالی، عاشق شدن یکی از بازدیدکنندگان این سیاره، نتیری شبیه به عاشق شدن پل چانی در Dune است.
بیشتر تل ماسه درباره کاوش در سیاره آراکیس و اطلاع رسانی به مخاطبان از فرهنگ، حیات وحش و آداب و رسوم آن است. آواتار بسیاری از این کارها را انجام می دهد، اما با پاندورا، یک سیاره جنگلی زیبا، غنی و سرسبز که تضاد خوبی با ماسه های طلایی آراکیس دارد. Dune یک نمایش عظیم آیمکس بود، در حالی که آواتار فیلمهای سه بعدی جوانتر. هم آواتار و هم تلماسه حماسههای علمی تخیلی عظیمی هستند، و در حالی که به نظر میرسد آواتار تحت تأثیر رمان Dune است، فیلم Dune به وضوح از آواتار به عنوان یک فیلم الهام میگیرد.
تحت هدایت الکس گارلند، فیلم Ex Machina حول یک برنامه نویس جوان می چرخد که به یک ملک منزوی دعوت شده است، جایی که او متوجه می شود که او بخشی از آزمایشی است که شامل هوش مصنوعی است. اگرچه هر دو فیلم ممکن است از نظر زمینه، چارچوب روایی، و حوزه علمی تخیلی خاصی که کاوش می کنند متفاوت باشند، اما نگاه های اجمالی جذابی به آینده ارائه می دهند.
فیلم فرا ماشین یک داستان منحصر به فرد، نگران کننده و عجیب است که سوالاتی را در مورد معنای انسان بودن ایجاد می کند. با تأکید کمتر بر اکشن و دور شدن از ساختار علمی تخیلی معمولی، آنهایی که به فیلمهایی با پیچ و تاب، تنش و هیجانات روانی کشیده میشوند را مجذوب خود میکند. فراتر از موضوع سطحی هوش مصنوعی، Ex Machina در مورد قدرت و دستکاری است که موضوعاتی هستند که در مقیاس بزرگتر در Dune مورد بررسی قرار می گیرند.
بر اساس زندگی واقعی T.E. لارنس، لورنس عربستان با بازی پیتر اوتول در نقش T.E. لارنس و تجربیات خود را در استانهای عثمانی حجاز و سوریه بزرگ در طول جنگ جهانی اول دنبال میکند. شباهتهای بین لورنس عربستان و دون آشکار است، زیرا ویلنوو از این فیلمها بهعنوان تأثیر عمده بر نحوه برخورد او با دون یاد کرده است.
این فیلم دارای مناظر بیابانی وسیع با گستره سینمایی عظیم است که دیدن آن در بزرگ ترین صفحه ممکن را می طلبد. از نظر داستانی، این دو همپوشانی زیادی دارند. همانطور که پل فرمن های آراکیس را برای مبارزه با ستمگرانشان متحد می کند، لورنس نیز مردم عرب را علیه امپراتوری عثمانی گرد هم می آورد. هر دو قهرمان خود را درگیر مسائل مربوط به هویت و نقشهایشان در درگیریهای بزرگتر میبینند. بنابراین، برای کسانی که به دنبال داستان های بیابانی شبیه به Dune هستند، اما بدون عناصر علمی تخیلی، لورنس عربستان به عنوان یک جایگزین عالی عمل می کند.
در آینده ای تاریک که ناباروری بشریت منجر به انقراض تولدهای جدید شده است، فیلم دیستوپیایی فرزندان انسان، سفر یک فعال را در یک منظره بی رحمانه دنبال می کند که ماموریتی برای محافظت از زنی دارد که به طور معجزه آسایی باردار می شود. این فیلم به کارگردانی آلفونسو کوارون اقتباسی از P.D. رمان جیمز به همین نام است.
هر دو فیلم Dune و Children of Men فیلم های علمی تخیلی با ظاهری زیبا هستند که توسط فیلمسازان رویایی ساخته شده اند. هر دوی آنها همچنین حس واقعی واقعیت لمسی را برایشان دارند، زیرا آنها تجسم آینده زیسته ای هستند که جورج لوکاس در جنگ ستارگان پیشگام بود. بچههای آدمها در ظاهر فیلمی بسیار تلختر از Dune است، با این حال امیدوارانه درباره اینکه چگونه بشریت میتواند نجات پیدا کند و نجات خواهد یافت. اگر می خواهید بعد از Dune یک فیلم علمی تخیلی متفکرانه، خوش صحنه و از نظر اخلاقی پیچیده دیگر، فرزندان مردان را ببینید.
فیلم اکشن پسا آخرالزمانی جورج میلر، مکس دیوانه: جاده خشم، در دنیایی اتفاق میافتد که منابع کمیاب است و جامعه به سمت یک بیابان بینظم و خشونتآمیز سقوط کرده است. هسته اصلی داستان ها مکس روکاتانسی (تام هاردی) و فوریوسا (شارلیز ترون) هستند که برای فرار از جنگ سالار ظالم ایمورتان و رژیم ظالمش به نیروها می پیوندند.
مانند بسیاری از داستانهای دیستوپیایی، هر دو Dune و Fury Road مضامین کمبود منابع، رژیمهای سرکوبگر و بقا در محیطهای خشن را بازتاب میدهند. جاده خشم، به ویژه، موفق می شود در هر صحنه شدیدا جذاب باشد. هر دوی این فیلمها که برای نمایشگرهای بزرگ طراحی شدهاند، تجربه تماشایی همهجانبهای را ارائه میکنند و فیلمهای جذابی را در زمینهای بیابانی مانند بیابان و سکانسهای اکشن عالی به نمایش میگذارند. هر دو فیلم، فیلمهای علمی تخیلی مورد تحسین منتقدان در جهانهای بیابانی با جهانسازی مضمونی غنی هستند که نامزدی بهترین فیلم در جوایز اسکار را نیز دریافت کردند و در سالهای مربوط به خود در بخشهای فنی اسکار موفق شدند.
در یک جهان گم شده، در جهان دیگر یافت می شود. این شعار جان کارتر بود، اقتباسی از رمان علمی تخیلی نیمه نهایی ادگار رایس باروز، شاهزاده خانم مریخ. داستان شخصیت اصلی را دنبال می کند که توسط تیلور کیچ بازی می شود، سربازی در طول جنگ داخلی که خود را به نقشه های مریخ (که برای مردم محلی سیاره بارسوم می شناسند) می رساند. در حالی که بسیاری از فیلم های علمی تخیلی مانند جنگ ستارگان و آواتار تا حد زیادی مدیون رمان تلماسه هستند، خود تلماسه از پایه و اساس کتاب های باروز بارسوم ساخته شده است. جان کارتر سطوحی را که کتابها به آن میرسند خراش میدهد، اما همچنین شامل یک فرو رفتن عمیق در فرهنگهای بیگانه، مفاهیم علمی تخیلی روانگردان، و تصاویری باورنکردنی است.
فیلم جان کارتر در مقایسه با فیلم علمی تخیلی سخت دون مطمئناً از نظر زیباییشناسی و لحن بیشتر یک فیلم علمی تخیلی است، اما هر دوی این فیلمها نوسانات بزرگی بر آثار اصلی ادبیات علمی تخیلی هستند. جان کارتر نتیجه ای نداشت، زیرا یکی از بزرگترین شکست های باکس آفیس تمام دوران بود، در حالی که Dune موفق شد منتقدان و تماشاگران را به طور یکسان تحت تاثیر قرار دهد تا دنباله آن را تضمین کند. جان کارتر یک ساعت عالی برای هر کسی است که می خواهد ببیند یک فرانچایز علمی-تخیلی بالقوه دیگر چه می تواند باشد.
فیلم Eternals بخشی از دنیای سینمایی مارول است و تیم اصلی را بررسی می کند، نژادی از روبات های بیگانه که به مدت 5000 سال مراقب بشریت بوده اند. با این حال، پس از کشته شدن یکی از این گروه، آنها پس از سالها دوری دوباره به هم میرسند و راز تاریک خلقت خود و نقش خود را در کیهان کشف میکنند. آنها اکنون باید تصمیم بگیرند که از سازندگان خود سرپیچی کنند و زمین را نجات دهند یا اجازه دهند سیاره برای هدف بلندمدت جهان بمیرد.
Eternals که تنها سه هفته پس از Dune اکران شد، به طور ناعادلانه ای وارد رقابتی با این فیلم شد، زیرا بسیاری از واکنش های متفاوت به حماسه علمی تخیلی MCU به عنوان راهی برای حمایت از Dune استفاده کردند و در عین حال باعث ناامیدی زیادی از فیلم های مارول شدند. با این حال Dune و Eternals اشتراکات زیادی داشتند، و هر دو بیشتر از آنچه مردم می خواستند به آنها اعتبار بدهند، مشترک بودند. هر دو فیلم حماسی علمی تخیلی بودند که توسط دو فیلمساز رویایی ساخته شده بودند که به دنبال اقتباس از مفاهیم بسیار باطنی و بیرونی در یک فیلم پرفروش بزرگ بودند. در جایی که Dune برای نشان دادن وسعت آراکیس از نماهای عریض بزرگ استفاده می کرد، Eternals از کلوزآپ های صمیمی تری از شخصیت ها استفاده می کرد. Dune درباره انسانها بود که به طبیعت خصمانه دنیای بیگانه نگاه میکردند و Eternals درباره بیگانگانی بود که به زیباییهای زمین نگاه میکردند. این دو فیلم مکمل یکدیگر هستند.
ورود به دنبال پروفسور زبانشناسی دکتر لوئیز بنکس (ایمی آدامز) است که توسط ارتش ایالات متحده برای کمک به برقراری ارتباط با بیگانگانی که در مکانهای مختلف در سراسر جهان فرود آمدهاند، استخدام میشود. در حالی که لوئیز در رمزگشایی زبان آنها می کاود، متوجه می شود که زبان بیگانه در واقع زمان است و تصوراتی از آینده به او می دهد.
فیلم Arrival یکی دیگر از آثار علمی تخیلی متفکرانه و جذاب برای دیدن پس از تماشای Dune است و همچنین از ذهن درخشان ویلنوو است. تأثیر او در طرح دقیق طراحی شده و فیلمبرداری نفس گیر مشهود است که به علامت تجاری او به عنوان کارگردان تبدیل شده است. مانند Dune، این فیلم غیرقابل پیشبینی است و بسیاری را به صفحه نمایش خود میچسباند تا ببینند در نهایت اوضاع چگونه پیش میرود. این فیلم علمی تخیلی بدون تمرکز بر اکشن، مسیر متفاوتی را با تمرکز بر اهمیت زبان و ارتباطات طی می کند. ورود نشان داد که ویلنوو یکی از بهترین کارگردانان علمی تخیلی است که امروزه وجود دارد و به عنوان یکی از بهترین فیلم های دهه 2010 می باشد.